دفتر روانشناسی فاطمه حسینی پناه

زندگی بافتن یک قالیست ، نه همان نقش ونگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده ، تو دراین بین فقط می بافی
نقشه را خوب ببین! نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند؟!

بایگانی
  • ۰
  • ۰

ویلیام جیمز

مبانی فکری ویلیام جیمز

ویلیام جیمز روان شناسی تجربی و واقع گرا و فیلسوف معروف پراگماتیمس از مهم‌ترین مروجان سنت آمریکایی این مکتب است. او از دانشگاه هاروارد در پزشکی فارغ التحصیل شد، همانجا به مقام دانشیاری در کالبدشناسی و فیزیولوژی و سپس استادی فلسفه و پس از آن استادی روان شناسی رسید. وی که در آثارش گرایش فلسفه و روان شناسی را به هم آمیخته است، نخستین آزمایشگاه روان شناسی را در امریکا در هاروارد برپا کرد. علاوه بر انواع تجربه دینی، اصول روان شناسی (15) و پراگماتیسم (16): نام جدیدی برای شیوه‌های تفکر از آثار دیگر جیمز است.

جیمز که در محیطی پروتستانی بزرگ شده بود، دارای دغدغه‌های دینی بود و خود وی از جهت عاطفی دلبستگی و گرایش خاصی به احوال دینی داشت. چاپمن (17) درباره آثار او می‌گوید: در پس زمینه‌ی تمام آثار او کشش دینی بزرگی هست ... که تمام زندگی و ذهن او را در اختیار می‌گیرد و یک اثر بزرگ را در جهان به نتیجه می‌رساند ( وولف، ص 652 ). او در کتاب انواع تجربه دینی نیز با حالات احترام آمیز عرفانی درباره خود می‌گوید: خمیره ذاتی من تقریباً به طور کامل به التذاذات روحانی وابسته است (James, 2002).

او بر اساس دیدگاه پراگماتیسمی‌‌اش معتقد است که حقیقت بودن هرچیز در گرو مطلوبیت آن در عمل است و یک عقیده وقتی رضایت بخش عمل می‌کند که به وسیله تجربه تأیید شود. از نظر پراگماتیسیم تنها آزمون حقیقت محتمل این است که باید چیزی باشد که بهتر ما را هدایت کند، چیزی که بهتر از همه با هر جزء زندگی جور درآید و با مجموع مقتضیات تجربه، بدون حذف چیزی از آن تلفیق شود ( جیمز، 1370، ص 61 ). او در جای دیگر می‌گوید: « اگر زندگی‌ای هست که واقعاً بهتر است به آن بپردازیم و اگر نظری هست که اعتقاد به آن ما را در پرداختن به آن زندگی کمک می‌کند، آنگاه « واقعاً برای ما بهتر » خواهد بود که به آن نظر اعتقاد آوریم، مگر اینکه در واقع اعتقاد به آن نظر به طور ضمنی با منافع حیاتی بزرگ‌تر ما برخورد نماید ( James, 1890, p. 128 ). او می‌گوید: « حقیقت چیزی نیست جز اینکه تصورات تا آنجایی حقیقی‌اند که ما را در ایجاد رابطه رضایت بخش با دیگر بخشهای تجربه مان یاری رساند. هر نظری که ما را کامیابانه از قسمتی از تجربه مان یاری رساند چیزها را به گونه‌ای رضایت بخش به هم ربط دهد، ایجاد تضمین کند، امور را ساده کند و در نیروی کار صرفه جویی به عمل آورد، به همان اندازه حقیقی است و به گونه‌ای ابزاروار حقیقی است » ( جیمز، 1372، ص 40 ).
                                                                         

 جیمز آثار رضایت بخش یک عقیده را حالتهای لذت، آرامش ذهن و روان، برخورد سازنده با زندگی و صفات سالم شخصیت می‌داند و خواستار حفظ همه چیز است و هم خواستار پیروی از منطق، هم حواس و هم به حساب آوردن متواضعانه‌ترین و شخصی‌ترین تجارب. او تجارب عرفانی و رازوارانه را، اگر نتایج عملی داشته باشد به حساب می‌آورد. وی می‌گوید پراگماتیسم گرچه به واقعیتها علاقه مند است، از تعصب ماده گرایانه‌ای که تجربه گرایی معمولی بدان دچار است به دور است ... « اگر ثابت شود که نظرات خداشناسی در زندگی فرد، دارای ارزش‌اند، آنها برای پراگماتیسم حقیقی یعنی به اندازه ارزششان خوب هستند

جیمز در تعریف دین نیز نگاهی تجربی دارد و می‌گوید بسیاری از فیلسوفان دین تلاش کرده‌اند تعاریف زیادی برای دین ارائه نمایند، اما هیچ یک نتوانستند جوهر و ذات واحدی را برای دین تعیین نمایند و حداکثر ویژگیهای دین را بیان کرده‌اند. او می‌گوید نمی‌توان به جوهر دین رسید، بلکه تنها می‌توان ویژگیهای آن را نشان داد، پس نامی است برای مجموعه‌ای از این ویژگیها. واژه دین بر یک اصل و یا گوهر واحد دلالت ندارد بلکه نامی است برای مجموعه‌ای از چیزها (James, 2002, p. 26). دین عبارت است از: احساسات، اعمال و تجارب شخصی انسانها که در عالم تنهایی شان اتفاق می‌افتد، به گونه‌ای که خودشان را در ارتباط با آنچه امر الهی تلقی می‌شود، می‌یابند (James, 2002, p. 52). او گوهر دین را احساسات و سلوک عملی ادیان می‌داند و درباره حیات دینی که بارها از آن سخن می‌گوید معتقد است که حیات دینی به طور گسترده به دنبال آن است که شخص را استثنایی و غیرعادی بسازد.

جیمز در یک جمع بندی که از حیات دینی ارائه می‌دهد می‌گوید به طور کلی در گسترده‌ترین شیوه‌ی ممکن ویژگیهای حیات دینی بر حسب دریافت ما، این باورها نهفته است ( آذربایجانی، 1378، ص 54 ):
1. دنیای دیدنی، بخشی از عالم معنوی‌تر است که ارزش و معنای خود را از آن دریافت می‌کند.
2. وصال یا ارتباط قرین با هماهنگی با آن عالم برتر، غایت حقیقی ماست.
3. دعا یا اتصال با روح عالم خلقت- خدا یا نظم کائنات- فرایندی است که در آن واقعاً کاری ( با ثمر ) انجام می‌شود و قدرتهای معنوی دارای آثار روان شناختی یا جسمانی در ما جریان می‌یابد.
4. زندگی مزه و طعم جدیدی می‌یابد، همچون موهبت الهی به شکل زندگی سرشار از نشاط شاعرانه یا بهجت دلیرانه ظاهر می‌شود.
5. امنیت خاطر و آرامش باطنی ایجاد می‌شود که نتیجه‌‌اش در ارتباط با دیگران، اظهار احسان و عواطف بی دریغ است.

                                             

                                                                                                    

 

                           



همینطور،جیمز روان شناس، فیلسوف و هنرمند مهم آمریکایى در اوایل قرن بیستم بودمانند وبر، از (همدلى) و یا به عبارت دیگر (درون نگرى پدیدارشناختى) (phenomenological introspection) براى بررسى و شناخت پدیده هاى دینى استفاده کرد (Perry، ۱۹۳۵). هدف او یافتن قوانین روان شناختى حاکم بر رابطه دین و روان بود، و به عنوان یک عمل گرا به دنبال آن بود که کاربرد و ارزش عملى دین براى روان و شخصیت انسان را به اثبات برساند.
به خصوص، جیمز در صدد بود که آیا دین مى تواند احساس روحانى و معنویت ایجاد کند و در دست یابى به آرمان هاى انسانى مفید واقع شود (Wulff، ۱۹۹۱) و در نهایت به این نتیجه رسید: على رغم نامعقول و سخیف بودن نظریه ها و اعتقادات دینى، وجود دین به طور کلى مهم ترین عامل در زندگى انسان است (Henry James، ۱۹۲۰).                                         

  • ۹۹/۰۸/۱۷
  • فاطمه حسینی پناه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی